ابرها و ریزش باران باران، یکی از نعمتهای بزرگ پروردگار است که به وسیله ابرها در بسیاری از نقاط زمین فرو میریزد. در اثر همین برکات آسمانی است که رودها، چشمهها، سدها ودریاها پر آب میشود و زندگی موجودات در زمین ادامه مییابد. در خطبهای از امیرمؤمنان درباره چگونگی شکلگیری ابرها و ریزش باران میخوانیم: «خداوند، ابرهایی را آفرید تا قسمتهای مرده زمین احیا شود و گیاهان رنگارنگ بروید. پس قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت درآمدند و با به هم خوردن ابرها، برقها درخشیدن گرفت و از درخشندگی ابرهای سفیدِ کوه پیکر و متراکم چیزی کاسته نشد. بعد، ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند و بادها، شیر باران را از ابرها دوشیدند و به شدت به زمین فرو ریختند. ابرها هم پایین آمده سینه بر زمین ساییدند و آنچه بر پشت داشتند، فرو ریختند و در این حال، در بخشهای بیگیاه زمین، انواع گیاهان رویید و در دامن کوهها سبزهها پدید آمد».
زمین، کوه و دری در خطبهای از نهجالبلاغه درباره عجایب آفرینش میخوانیم: «از نشانههای توانایی و عظمت خدا و شگفتی ظرافتهای آفرینش او، آن است که از آب دریای موج زننده و امواج فراوان شکننده، خشکی آفرید و به طبقاتی تقسیم کرد. سپس طبقهها را از هم گشود و هفت آسمان به وجود آورد که به فرمان او برقرار ماندند و در اندازههای معین استوار شدند. نیز زمین را آفرید که دریایی سبزرنگ و روان، آن را بر دوش میکشید. زمین در برابر فرمان خدا فروتن، در برابر شکوه پروردگاری تسلیم است. سپس صخرهها، تپهها و کوههای بزرگ را آفرید، آنها را در جایگاه خود ثابت نگاه داشت و در قرارگاهشان استقرار بخشید. پس کوهها در هوا و ریشههای آن در آب رسوخ کرد. کوهها از جاهای پست و هموار سر بیرون کشیده و کم کم ارتفاع یافتند و ریشه آن در دل زمین ریشه دوانید. قلهها هم سر به سوی آسمان برافراشت و نوک آنها طولانی شد تا تکیهگاه زمین و میخهای نگهدارنده آن باشد. سپس زمین با حرکات شدیدی که داشت آرام گرفت تا ساکنان خود را نلرزاند و آنچه بر پشت زمین است سقوط نکند یا از جای خویش منتقل نگردد».شگفتیهای آفرینش
آفرینش آسمان
امیرمؤمنان علیهالسلام در خطبهای درباره آفرینش آسمان و شگفتیهای آن میفرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصلههای وسیع آسمانها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکافهای آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنیبخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شبها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازهگیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آنها، شماره سالها و اندازهگیری زمان ممکن باشد. پس در فضای هر آسمان، فلک آن را آفرید و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیار است... و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بیقرار، فرود آینده و بالا رونده، و نگران کننده و شادی آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود».
ویژگیهای فرشتگان
فرشتگان، آفریدههای خدایند که در آفرینش آنها، شگفتیهای بسیاری هست و بیشتر انسانها از آن آگاهی ندارند. حضرت علی علیهالسلام در یکی از خطبههای نهجالبلاغه درباره فرشتگان میفرماید: «خدا، فرشتگان را در صورتهای مختلف و اندازههای گوناگون آفرید و بال و پرهایی برای آنان قرار داد؛ آنها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار به سر میبرند و چیزی از شگفتیهای آفرینش پدیدهها را به خود نسبت نمیدهند و در آنچه از آفرینش پدیدهها خاص خداست، ادعایی ندارند». در قسمتی دیگر از این خطبه آمده است: «خدا، فرشتگان را امین وحی خود قرار داد و برای رساندن پیمان امر و نهی خود به پیامبران، از آنها استفاده کرد.... گذشت شب و روز آنها را به سوی مرگ سوق نداد، تیرهای شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد، شک و گمان در پایگاه یقین آنان راه نیافت، آتش کینه در دلهایشان شعلهور نگردید، و حیرت و سرگردانی، آنها را از ایمانی که دارند و آنچه از جلال و هیبت خداوندی که در دل نهادند، جدا نساخت».
آفرینش نخستین انسان
در خطبه اول نهجالبلاغه، درباره شگفتی آفرینش نخستین انسان، آمده است: «خداوند بزرگ، خاکی از قسمتهای گوناگون زمین، از قسمتهای سخت و نرم، و شور و شیرین گرد آورد. بعد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید که از آن، اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. سپس آن را خشکانید تا محکم شد. بعد خشکاندن را ادامه داد تا سخت گردید و در زمانی معین و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل شد. آن گاه از روحی که آفرید، در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد که نیروی اندیشهای دارد که وی را به تلاش میاندازد و افکاری یافته که در دیگر موجودات تصرف میکند. به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گیرد. نیز قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله تشخیص رنگها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. خداوند، انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضاد، و مزاجهای گوناگونِ گرمی، سردی، تری و خشکی قرار داد».
اختلافهای شگفتانگیز
شگفتیهای آفرینش آسمان، زمین، دریا و اختلاف شب و روز، و تفاوت انسانها در رنگ و نژاد و زبان، جملگی حکایت از قدرت، علم و تدبیر خالق هستی دارد که هر انسان حقیقتطلب را به وجود آفریننده یکتا که مظهر کامل حق و حقیقت است، رهنمون میسازد. در خطبهای از امیرمؤمنان علیهالسلام آمده است: «اگر اندیشهات را به کارگیری تا به راز آفرینش پی برده باشی، دلایل روشن به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک، همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی به کار رفته، و اختلافات و تفاوتهای پیچیدهای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است.... پس اندیشه کن در آفتاب و ماه، و درخت و گیاه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش دریاها، و فراوانی کوهها، و بلندای قلهها و گوناگونی لغتها و تفاوت زبانها، که نشانههای روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد و تدبیر کننده را انکار کند».
خفاش، پرنده شب
در خطبهای از امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام درباره شگفتیهای آفرینش خفاش چنین آمده است: «از زیباییهای صنعت پروردگاری و شگفتیهای آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفاشان است. روشنی روز که همه چیز را میگشاید، چشمانشان را میبندد و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو میبرد، چشمان آنها راباز میکند.... روشنی آفتاب، خفاش را از رفتن در تراکم نورهای تابندهاش باز میدارد و در خلوتگاههای تاریک پنهان میسازد؛ که خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است. پس او در روز پلکها را بر سیاهی دیدهها اندازد و شب را چونان چراغی برمیگزیند که در پرتو تاریکی آن، روزی خود را جستجو میکند و سیاهی شب، دیدههای او را نمیبندد و به خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمیماند. آن گاه که خورشید پرده از رخ بیفکند و سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن شود، خفاش پلکها بر هم مینهد و بر آن چه در تاریکی شب به دست آورده، قناعت میکند».
بال خفاش
در سخنانی از امیرمؤمنان علیهالسلام ، درباره شگفتیهای خلقت بالهای خفاش میخوانیم: «پاک و منزه است خدایی که شب را برای خُفاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزی قرار داد، و روز را چونان شب تار، مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود، و بالهایی از گوشت برای پرواز آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده کنند. این بالها همانند لالههای گوشاند، بی پر و بدون رگهای اصلی، اما تو جای رگها و نشانههای آن را به خوبی مشاهده میکنی.
خداوند برای خفاشان دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که درهم بشکند ونه چندان محکم که سنگینی کند. آنها پرواز میکنند، در حالی که فرزندانشان به ایشان چسبیده و به مادر پناه بردهاند. اگر فرود آیند، با مادر فرود میآیند و اگر بالا روند، با مادر اوج میگیرند. از مادرانشان جدا نمیشوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزه است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از دیگری، هستی را آفرید».
اعضا و جوارح ملخ
امیرمؤمنان علیهالسلام در خطبهای، ضمن توجه به اعضا و جوارح مَلخ، درباره شگفتیهای آفرینش آن، چنین میفرماید: «اگر میخواهی، در مورد شگفتی ملخ سخن بگو که خدا برای او دو چشم سرخ و دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشید. ملخ، حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را میچیند، و دو پای داسمانند که اشیا را برمیدارد. کشاورزان از آنها میترسند و قدرت دفع آنها را ندارند؛ گرچه همه متحد شوند. ملخها، نیرومندانه وارد کشتزار میشوند و آن چه میل دارند میخورند، در حالی که تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک نیست».
آفرینش مورچه
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در خطبهای درباره شگفتیهای آفرینش مورچه چنین میفرماید: «به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمیشود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه میرود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش میکند. او دانهها را به لانه خود منتقل میسازد و در جایگاه مخصوص نگه میدارد. در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمیکند. روزی مورچه تضمین گردیده و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است... اگر در مجاری خوراک و قسمتهای بالا و پایین دستگاه گوارش و آن چه در درون شکم او از غضروف آویخته به دنده تا شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش اندیشه کنی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدایی که مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت و پیکره وجودش را با استحکام قرار داد و در آفرینش آن، هیچ قدرتی او را یاری نداد و هیچ آفرینندهای کمکش نکرد».
رنگآمیزی شگفتانگیز طاووس
طاووس، از زیباترین پرندگان است که هر بینندهای را در نگاه نخست، متوجه رنگآمیزی شگفتانگیز پرهای خود میسازد. امیرمؤمنان علی علیهالسلام به تشریح عظمت آفرینش طاووس پرداخته و میفرماید: «از شگفتانگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید و رنگهای پر و بالش را به نیکوترین رنگها بیاراست؛ با بالهای زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دُم کشیدهاش که چون به سوی ماده پیش میرود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان میسازد، گویا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است.... اگر رنگهای پرهای طاووس را به روییدنیهای زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفههای رنگارنگ گلهای بهاری فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچههای پوشیدنی همانند سازی، پس چون پارچههای زیبای پر نقش و نگار یا پردههای رنگارنگ یمن است، و اگر آن را با زیورآلات مقایسه کنی، چون نگینهای رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است».
ریزش و رویش پرهای طاووس
امیرمؤمنان در سخنانی به بیان ریزش و رویش پرهای طاووس پرداخته و میفرماید: «طاووس، چونان شکوفههای پراکندهای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست و شگفت آور آن که هر از چند گاهی، از پوشش پرهای زیبا بیرون میآید و تنْ عریان میکند. پرهای او پیاپی فرو میریزد و از نو میروید. پرهای طاووس، چونان برگ خزان رسیده میریزد و دوباره رشد میکند و به هم میپیوندد، تا دیگربار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را بازیابد، بیآن که میان پرهای نو و ریخته شده، تفاوتی وجود داشته باشد یا رنگی جا به جا بروید. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظهای به سرخی گل، و لحظهای دیگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه میکند. راستی! هوشهای ژرفاندیش و عقلهای پرتلاش، چگونه این همه از حقایق موجود در پدیدهها را میتواند درک کند، و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان تواند کرد؟».
زیباییهای گردن طاووس
هر عضو طاووس، در بردارنده شگفتیهای بسیار است. امیرمؤمنان علیهالسلام در سخنانی درباره گردن طاووس میفرماید: «برفراز گردن طاووس، به جای یال، کاکلی سبزرنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابهای نفیس و نگارین است. از گلوگاه تا روی شکمش، به زیبایی رنگآمیزی شده یا چون پارچه حریر براق یا آیینهای شفاف که پرده برروی آن افکندند، درآمده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار میباشد، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته که در کنار شکاف گوشش، جلوه خاصی دارد. کمتر رنگی میتوان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامهاش، آن را جلای برتری نداده باشد».
زیباییهای زمین
امیرمؤمنان علیهالسلام در سخنانی راجع به زیباییهای زمین چنین میفرماید: «زمین، به وسیله باغهای زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازک گلبرگها که برخود پوشید، هر بینندهای را به شگفتی واداشت و با زینت و زیورهایش، فخرکنان خود را آراست و هر بینندهای را به وجد آورد.... خداوند در گوشه و کنار زمین، درههای عمیقی آفرید و راهها و نشانههایی برای آنان که بخواهند از جادههای وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد».